Inori Minase

ریکو ، رگ و دوست جدیدشان ، ناناچی ، سفر خود را به پایین پرتگاه ادامه می دهند و به لایه 5 می رسند. اما برای اینکه آنها همچنان تا لایه 6 بتوانند ادامه دهند ، باید با چهره ای ترسناک از گذشته ناناچی روبرو شوند.

زمانی خون‌آشامی به نام ونیتاس زندگی می‌کرد، که به علت متولد شدن زیر نور ماه آبی، مورد تنفر هم‌نوعان خود بود، درحالیکه بیشترشان در شبی با ماه خونین رنگ به دنیا می‌آیند.غرق در ترس و تنهایی کتابی نوشت تحت عنوان «کتاب ونتیس»، یک گریمور نفرین شده، به امید اینکه این کتاب یه روز انتقامش رو از همه خون‌آشام ها بگیره. ونیتاس نو کارته نوئه رو دنبال می‌کنه، مرد جوانی که در قرن نوزدهم به صورت هوایی سفر می‌کنه به پاریس و هدفی در ذهن داره که اون پیدا کردن کتاب ونیتاس‌ـه. حمله ناگهانی یک خون‌آشامباعث میشه تا ونیتاس مرموز بر بخوره، دکتری متخصص خون‌آشام‌ها که، انسان معمولی بودنش بیشتر از هر چیز برای نوئه جای تعجب داشت. یک دکتر مرموز که هم نام هم نوشته‌های بدنام ونیتاس رو به ارث برده و از گریمور برای درمان بیمار هاش استفاده می‌کنه، ولی پشت این رفتار مهربانانه‌ش نیت نسبتا شیطانی‌تری وجود داره...

آکانه کینوشیتا بعد از اینکه دوست دخترش با یه دختر دیگه ای که توی بازی باهاش آشنا شده خیانت میکنه، میفهمه که دوست پسرای گیمر هم به بدی پسرای آفلاین هستن. همینطور که داره عصبانیتش رو روی هیولاهای بازی خالی میکنه، با آکیتو یامادا آشنا میشه: همگروهی ای که موهای فرفری و ماسک نوه داره. یامادا آدم گوشه گیریه و اصلاً شبیه کسایی نیست که به سلیقه آکانه میخورن. ولی با اینکه تمام آمار گیمینگش مکس شدن، به نظر میاد که وقتی بحث قلب وسط باشه، هنوز بی تجربه ست و آکانه به خاطر متأثر میشه. همینطور که توی مسیرشون دوستای جدید پیدا میکنن، یعنی آکانه میتونه قلب یامادا رو به لرزه در بیاره؟

در دنیایی که اژدهاها بر آسمان، زمین، و دریا حکمرانی می‌کنند، کسانی که قصد مبارزه و پیروزی با آن‌ها را دارند باید از محدودیت‌های قدرت انسان معمولی پا را فراتر بگذارند. راگنا، شکارچی اژدها که به هر قیمتی در صدد پیروزی‌ است، به نیروهای مرموز کریمزون افسانه‌ای ملحق می‌شود. انگیزه‌های نیروهای کریمزون ممکن است مرموز باشد اما هدف آن‌ها یکی‌ است: و آن نابود کردن پادشاهان اژدهایان است.

«شون توکینویا» دانش آموز سال دوم دبیرستان است که با مادر و خواهر کوچک‌ترش زندگی می‌کند. پس از کشته شدن پدرش در یک تصادف و زخمی شدن خواهرش، او بازی مورد علاقه‌اش را رها کرده و حالا در یک کافه ورزش‌های الکترونیک به نام “FOX ONE” مشغول به کار است. او تمام وقت خود را صرف مطالعه و کار نیمه‌وقتش می‌کند، در حالی‌ که با دوستان بازی دوران کودکی خود نیز معاشرت می‌کند. ناگهان، او متوجه می‌شود که “FOX ONE” شدیداً بدهکار است. شون و دوستانش امیدوار هستند که برنده “مسابقات Xaxerion” بشوند و از جایزه نقدی برای بازپرداخت بدهی‌هایشان استفاده کنند. شون به دنیای بازی های آنلاین برمی‌گردد و در آنجا با ‏«باکورتسو-کون»، کسی که قبلاً با او بازی می‌کرد روبرو می‌شود.