«هاب هالوان» جایزهبگیری است که کشته شده و سپس توسط «شیطان» به زندگی بازگردانده میشود. او پس از بازگشت، وظیفه دارد دیوهایی را که از دوزخ گریختهاند، به دام انداخته و به دوزخ بازگرداند...
تئو کانروی» با بازی بیکن یک مرد میانسال موفق است که ازدواجش با یک بازیگر بسیار جوانتر از خود به نام سوزانا با بازی سایفرید، به واسطهی پنهانکاریهای همسر، تعصب خودش، و لکههای تاریک گذشتهاش، به کلی از هم میپاشد. تئو و سوزانا به همراه دختر شش سالهشان «الا»، برای احیای این رابطه و گذران تعطیلات به خانهای مدرن و زیبا در مناطق ییلاقی ولز میروند.
آپولو 13 با لحظات فرود آپولو 11 بر ماه آغاز میشود و روایت بر مبنای شخصیت جیم لاول، فضانورد معروف و فرمانده آپولو 13 است. داستان ضمن روایت زندگی خانوادگی آنها از یك سو و مشكلات عظیمی كه در راه این ماموریت پشت سر گذاشتند، از سوی دیگر ادامه می یابد.
رودخانه مرموز، یک فیلم معمایی درام از کلینت ایستوود است که بر اساس فیلمنامهای از برایان هالگلند و بر اساس داستانی به همین نام از دنیس لهان ساخته شده است. شان پن، تیم رابینز، لارنس فیشبرن، لورا لینی و امی رسوم از بازیگران فیلم میباشند. سه مرد به اسمهای «جیمی»، «شان» و «دیو» از زمان کودکی در یک محله آرام در شهر بوستون بزرگ شده و با هم دوست بوده اند. اکنون بعد از مدت ها، با به قتل رسیدن فرزند جیمی، سرنوشت دوباره آن ها را گرد هم میاورد. شان که یک کارآگاه پلیس است، مسئولیت تحقیق روی این قتل را بر عهده دارد. او شواهد و مدارک وحشتناکی در این باره پیدا می کند…
سریال فالووینگ در مورد یه مامور اف بی آی که مدتها پیش یک قاتل زنجیره ای مخوف رو دستگیر می کنه اما به نحوی این قاتل موفق میشه از درون زندان به کارهای خودش ادامه بده و شبکه طرفدارهاش رو که به شدت مطیع و فرمانبردار او هستند، هدایت کنه…
در دههی نود میلادی در شهر بستون ، یک دستیار دادستان ناحیه و یک مامور کهنهکار پلیس با یکدیگر همکاری میکنند تا پروندهای را در دست بگیرند که در نهایت تمام سیستم قضایی شهر بستون را درگیر کرده و از هم میپاشاند و…
خفتگان؛ فیلمی حقوقی جنایی درام به کارگردانی بری لوینسون و بازی رابرت دنیرو، کوین بیکن، داستین هافمن و برد پیت است. درباره «لورنزو» (پاتریک)، «مايکل» (پیت)، «جان» (الدارد) و «تامي»، چهار دوست نوجوان ساکن محله ي «هلز کيچن» نيويورک است که به طور اتفاقي باعث آسیب دیدن یک پیرمرد شده اند و سپس به دارالتأديب فرستاده مي شوند. نگهبانان دارالتأديب، از جمله «شان نوکز» (بيکن) آنان را مورد ضرب و شتم قرار مي دهند. ۱۳ سال بعد آن ها فرصتی پیدا می کنند تا از این نگهبانان انتقام بگیرند…