Yûichirô Umehara

وقتی آنزوی گیمر به یه دنیای پر از پسرای جذاب منتقل میشه، به نظر میاد که داره خواب میبینه… خواب یکی دیگه رو! آنزو هوشینوی دبیرستانی یه زندگی عالی داره. هرروز بازیای کامپیوتری بازی میکنه، کلی خوراکی میخوره و از گربه عزیزش نگهداری میکنه. ولی این قضایا وقتی که یه موجود جادویی اونو به یه دنیای دیگه که پر از چیزایی مورد علاقشه منتقل...

«ایساکو‏» هرگز نخواسته بود که نوه رئیس یاکوزا باشد، اما وقتی پدر و مادرش در ۵ سالگی در یک تصادف رانندگی کشته شدند، پدربزرگ گانگسترش او را به خانه‌اش راه داده و به عنوان بخشی از خانواده بزرگ کرده است. ایساکو پس از سال‌ها طرد شدن از سوی همکلاسی‌هایش به خاطر روابط خانوادگی‌اش، بالأخره آماده می‌شود تا دوران دبیرستان را آغاز کند، زندگی‌ای عادی داشته باشد و حتی شاید عاشق شود… تا اینکه خدمتکار وفادار خانواده و محافظ اختصاصی ایساکو، ‏«اوتو کِیا» ۲۶ ساله، دقیقاً همراه او وارد دبیرستان می‌شود و قسم می‌خورد که تحت هر شرایطی از او محافظت کند! حالا او باید با یک سیگاریِ قهار، دست به سلاح و به نوعی فرشتهٔ نجات، دست و پنجه نرم کند و همچنین به دبیرستان برود؟ این بانوی جوان باید چه کار کند؟!

در شهر پرخلاف گاتهام، آماندا والر، رئیس سازمان آرگوس، یک گروه از خلافکاران معروف و بدنام را برای یک ماموریت گردآوری کرده است. این خلافکاران، هارلی کوئین، ددشات، پیسمیکر، کلی‌فیس، و شاه کوسه هستند. این ابر شروران به یک سرزمین دگر جهانی که به وسیله یک دروازه به این جهان متصل است، فرستاده می شوند...