در حالی که کسی “هیوبی” را جدی نمیگیرد ولی او هر سال خالصانه سعی در مراقبت از مردم شهر “سِیلم” در شب هالووین دارد، اما امسال شرایط جور دیگری رقم میخورد و او تنها امید شهر است…
ایوان 12 ساله پس از ناکامی در انجام کار برای پیوستن به تیم هاکی خردسال اردک های توانا، مادرش، او را تشویق می کند تا با کمک گوردون بمبئی، مربی اش، تیم جدیدی از افراد کم خطر را تشکیل دهد..
چند پسر چاق و چله به یک کمپ افراد چاق می روند، به امید اینکه بتوانند مقداری کاهش وزن داشته باشند. اما ماجراهایی رخ می دهد و آن ها می فهمند که صاحب این کمپ یک آدم روانی است که
یکی از غول های رسانه ای از دنیا می رود و دارایی او به یکی از خویشان دورش، «لانگ فلودیدز» می رسد. اما «لانگ فو» جوانی ساده دل، شوخ و شنگ و مقدا ری خل و چل است که از شهر کوچکی می آید و حالا در نیویورک می خواهد به سبک خودش، کارهای بزرگی صورت بدهد...