داستان فیلم دربارۀ آوا یک قاتل خطرناک است که برای سازمان سیا کار میکند او برای کشتن افراد مشهور به شهر های مختلف سفر میکند، اما در یکی از ماموریت هایش به مشکل بزرگی برمیخورد...
ریچل فردی تنها است که هنگام رفت و آمد توسط قطار از پنجره زندگی دو نفر به نام های اسکات و مگان را رویت می کند و معتقد است که آنها تمام خوشبختی های دنیا در زندگی شان وجود دارد. ریچل که چندان تعادلی در رفتار و تحلیل هایش ندارد، بزودی متوجه می شود که مگان مفقود شده و حال، بازجویی ها از وی در دستور کار قرار گرفته. این در حالی است که ریچل هیچ چیز را به خاطر نمی آورد…