یک سال پس از اتفاقات فیلم “Kickboxer Vengeance”، “کورت” به خود قول داده دیگر به تایلند بازنگردد، زمانی که او خود را برای مسابقات “MMA” حاضر میکند خود را در شرایطی میبیند که مجبور به بازگشت است...
سانجای راجکوت (با بازی سلمان خان)، شخصیتی قدرتمند و محبوب در شهر راجکوت است که به «سکندر» معروف است. او با همسرش سایشری (با بازی راشمیکا ماندانا) زندگی خوشی دارد. در جریان یک پرواز، سانجای با پسر یک وزیر فاسد درگیر میشود و این حادثه منجر به مرگ سایشری میگردد. پیش از مرگ، سایشری اعضای بدن خود را به سه نفر در بمبئی اهدا میکند. وزیر فاسد برای انتقام، این سه نفر را هدف قرار میدهد و...
رهبران سابق یک واحد نیروهای ویژه چندملیتی به نام «نیروی سایه» هستند. آنها با نقض قوانین سازمان و عاشق شدن به یکدیگر، از گروه جدا شده و برای حفاظت از پسرشان «کای» (جاهلیل کامارا) به زندگی مخفیانه روی میآورند. با تعیین جایزهای برای سر آنها ...
خواهر و برادری که سالها از هم دور بودهاند، دست به دست هم میدهند و راهی سفری پرماجرا میشوند تا چشمه اسرارآمیز جوانی را پیدا کنند. اگر موفق شوند، این چشمه میتواند جاودانگی را به آنها هدیه دهد و...
در قرن دوازدهم، در میانهٔ جنگهای خونین میان مغولها به رهبری چنگیز خان و سلسله جین، «گو جینگ» (با بازی شیاو ژان) که در کودکی توسط مغولها بزرگ شده، به دنبال معشوقهاش «هوانگ رونگ» (با بازی ژوانگ دافِی) میگردد. تا اینکه او...
باشد، متن شما را با اصلاحات گرامری و املایی و بیانی متفاوت ارائه میدهم:
لینو (با بازی آلبان لِنوار)، رانندهی فراری ماهر، خلافکار سابق و متخصص ساخت خودروهای تقویتشده، در جنوب فرانسه اقامت دارد. او که اکنون با پلیس همکاری میکند، به همراه ژولیا (استفی سِلما)، همکار و معشوقهاش، در صدد انتقام مرگ شاراس، همکار دیگرشان، برمیآیند. در این راه، آنها با شبکهای از پلیسهای فاسد و سوداگران مواد مخدر رودررو میشوند.
برنامهای را برای کهنهسربازان آمریکایی ارائه میدهد که به دنبال یافتن هدف و مسیر زندگی خود هستند. او با جذب صدها سرباز سابق، گروهی به نام “شینجا” تشکیل میدهد و آنها را در یک قلعه مستحکم مستقر میکند. با افزایش قدرت و تسلیحات این گروه، دولت ایالات متحده نگران میشود و تصمیم میگیرد تا با استفاده از نَش کاوانا (با بازی اسکات ایستوود)، یکی از اعضای سابق این گروه، و امانوئل اشبرن (با بازی رابرت دنیرو)، عملیات نفوذ و مقابله با بوکوشی را آغاز کند...
متن اصلاحشده و بازنویسی شده:
در سرزمین باستانی لویس (Lloris)، مردمان تحت یوغ ستمِ حاکمی بیرحم و مزدورانش روزگار سپری میکردند. در این بحبوحه، جوانی دلاور، مصمم به رهایی مردمانش، در جستجوی یاری جادویی الفها برمیخیزد. اما پیمان شکنندهی میان انسانها و الفها...
در ۱۹ نوامبر ۲۰۰۶، یک گروه از نیروهای ویژه نیروی دریایی ایالات متحده (Navy SEALs) مأموریتی را در شهر رمادی عراق آغاز میکنند. آنها برای نظارت بر فعالیتهای شورشیان، یک خانه مسکونی را اشغال میکنند. اما بهزودی در محاصره نیروهای القاعده قرار میگیرند و...
بسیار خب، متن اصلاحشده و بازنویسیشده به این صورت است:
پس از شکست در یک معامله مواد مخدر، یک کارآگاه زخمی (تام هاردی) ناچار میشود برای نجات پسرِ گمشدهی یک سیاستمدار، به قلب دنیای جرم و جنایت نفوذ کند. اما هر چه عمیقتر وارد این دنیا میشود، شبکهای پیچیده از فساد و توطئه را کشف میکند که تمام شهر را در سیطرهی خود دارد.
گروهی تبهکار با هدف اخاذی از دولت، بمبی را در یک قطار سریعالسیر ژاپنی جاسازی میکنند. این بمب به گونهای تنظیم شده است که اگر سرعت قطار از ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت کمتر شود، منفجر خواهد شد. حال، مقامات مسئول برای نجات جان مسافران، درگیر یک جدال پُرخطر با زمان میشوند.
این داستان، ماجرای مردی را روایت میکند که از طریق اینترنت به فروش محصولات میپردازد. او در واقع، کالاها را تهیه کرده و با قیمتی بالاتر به دیگران میفروشد و از این راه دلالی کرده و کسب درآمد میکند.
باشه، متن شما را با اصلاحات گرامری و املایی، و همچنین با بیانی متفاوت بازنویسی کردم. لطفاً توجه داشته باشید که جمله آخر ناقص بود و من آن را کامل کردم.
**متن نهایی:**
مردی با پیشینهای پرمخاطره در عملیاتهای ضدتروریستی، تصمیم گرفته است آن دوران را پشت سر گذاشته و فصل جدیدی را در زندگیاش آغاز کند. او اکنون به عنوان کارگر ساختمانی مشغول به کار است و تمام همّ و غمش، تأمین زندگیای آرام و امن برای دخترش، مری، است. اما این آرامش شکننده، با ناپدید شدن دختری محلی، در هم میشکند. مقامات محلی به سراغ او میآیند و از او میخواهند تا برای یافتن دختر گمشده، بار دیگر از مهارتهای مرگبار گذشتهاش استفاده کند.
در شهری به نام «رستگاری»، کلر (با بازی استیون دف)، تفنگداری توبهکار، و بن (با بازی نیکلاس کیج)، نابغهای پریشان، تحت راهنمایی رهبر معنویشان، جیکو (با بازی کاستاس مندیلو)، در مسیر رستگاری و جبران اشتباهات گذشته گام برمیدارند. اما...
باشه، متن رو بازنویسی و ویرایش کردم. این هم نسخهی نهایی:
**این داستان، سرگذشت شوالیهای تنها در دوران قرون وسطی است که زنی اسرارآمیز را تا قلمرویی ممنوعه همراهی میکند تا به او برای به دست آوردن قدرت خدایان یاری رساند.**
سم ویلسون (با بازی آنتونی مکی)، کاپیتان آمریکای جدید، پس از ملاقات با تادئوس راس (با بازی هریسون فورد)، رئیس جمهور تازه منتخب ایالات متحده، خود را درگیر یک توطئه بینالمللی میبیند. حال او باید قبل از اینکه مغز متفکر واقعی تمام جهان را نابود کند، حقیقت مربوط به یک توطئه جهانی شوم را آشکار کرده
هنگامی که اجلاس جی ۲۰ مورد حمله **تروریستها** قرار میگیرد، رئیسجمهور، دانیله ساتون، ناگزیر است با **بهکارگیری** تمام مهارتهای دیپلماتیک و **تجارب** نظامی خود، از خانوادهاش و سایر رهبران حاضر در نشست محافظت **نماید** و...
این داستان ماجرای دیوان، یک سرباز جوان، و شریک سایبورگ اوست. آنها پس از جان سالم به در بردن از وقایع فاجعهبار جنگ جهانی سوم در نیویورکی آخرالزمانی، اکنون در جستجوی بارقهای از امید برای آینده بشریتاند.
ماجرا با سرقت یک اتومبیل توسط جوانی آغاز میشود، اما او غافل از آن است که زنی با گذشتهای مرموز و تاریک، در صندلی عقب پنهان شده است. تعقیب و گریز نفسگیر آنها توسط پلیس و جنایتکاران، این دو ناهمگون را وادار به اتحادی ناخواسته میکند. سفری که به اجبار آغاز شده، مملو از لحظات طنزآمیز، خطرات جدی و افشاگریهایی تکاندهنده و پیشبینینشده است.
ملکهای که در عشق به دنبال خوشبختی میگردد، جادوگر توانمند و هراسانگیزی به نام گِری آلیس (میلا یوویچ) را راهی «سرزمینهای گمشده» میکند تا توانایی جادویی تبدیل شدن به گرگینه را به چنگ آورد. گِری آلیس، به همراه شکارچی مرموزی به نام بویس (دیو باتیستا)، قدم در دنیایی مملو از موجودات اهریمنی و دشمنان سنگدل میگذارد. با این حال، تنها گِری آلیس میداند که برآورده شدن این آرزو، پیامدهایی ورای تصور در پی خواهد داشت...
یک کهنهسرباز جنگ، مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، بهطور ناخواسته همراه با خواهر نوجوانش روی پل یادبود توبین در بوستون گرفتار میشود. در آنجا، گروهی مسلح متشکل از نظامیان سابق، همه افراد حاضر را به گروگان گرفتهاند.
یک جوان فقیر پس از فریب خوردن، به اشتباه به قاچاق مواد مخدر متهم میشود. حال یک دادستان به نام فوک زی هو زندگی و شغل خود را به خطر میاندازد تا بیگناهی او را ثابت کند. در این مسیر فوک زی هو نقشه یک وکیل فاسد را کشف کرده و تلاش میکند تا عدالت را با وجود ممانعت نیروهای شیطانی برقرار سازد و…
باشه، متن رو بازنویسی و اصلاح میکنم. فقط متن نهایی رو برات میفرستم:
**فیلم درباره مردی به نام لارگو وینچ است که پس از ربوده شدن پسر ۱۵ سالهاش، عمیقاً پریشان و درهمشکسته است. لارگو درمییابد که این آدمربایی با شکست امپراتوری تجاریاش ارتباط دارد. او گمان میبرد اگر بتواند افرادی را که مسبب ورشکستگی او بودهاند پیدا کند، شانسی برای دیدن دوباره پسرش خواهد داشت.**
روری و کبی با هم متحد میشوند تا درآمدهای کثیف یک سیاستمدار فاسد را سرقت کنند. اما زمانی که سرقت به خوبی پیش نمیرود، آن دو خود را در گردبادی از هرج و مرج میبینند که...
گروهی از جنایتکاران به جشن سالانه یک شرکت حمله کرده و ۳۰۰ نفر را گروگان میگیرند. آنها تهدید میکنند که همه این افراد را به قتل خواهند رساند مگر اینکه پیام هرج و مرج خود را به تمام جهان ارسال کنند. در این میان، یک سرباز سابق به نام جویی (با بازی دیزی ریدلی) که اکنون به عنوان شیشهشور در این ساختمان ۵۰ طبقه کار میکند، وارد عمل شده تا افرادی که در داخل ساختمان گرفتار شدهاند، از جمله برادر کوچکترش را نجات دهد.
این فیلم داستان یک مامور سابق به نام فاتح را روایت میکند که در ابتدا زندگی آرام و بیدغدغهای را تجربه میکند. اما زمانی که یک دختر محلی توسط باند سایبری قربانی شده و ناپدید میشود، او مجبور میشود از زندگی آرام خود خارج شود و برای نابودی این باند خطرناک وارد عمل شود.
یک آدم کش حرفه ای به نام جان ویک که از شغل آدم کشی بیرون آمده است، پس از حمله به منزلش و سرقت ماشین و کشتن سگ خانگیش، دوباره دست به اسلحه می برد تا برای انتقامی خونین بپاخیزد. جان ویک در این مسیر با یکی از سردسته های خلافکاران باید مقابله کند…
یک خلافکار سابق به نام تری جیکوبز، زودتر از موعد از زندان آزاد میشود تا به اجبار وارد یک واحد مخفی شش نفره شود و رئیس بدنامترین گروه اوباش در ایتالیا را سرنگون کند. اما زمانی که پنج نفر دیگر همگی کشته میشوند، تری باید به تنهایی با مردانی روبرو شود که وظیفه جاسوسی از آنها را بر عهده داشته است و ...
در بیابانهای خطرناک مرزی کلمبیا و ونزوئلا، قاچاقچیان سوخت که به آنها «پیمپینروس» میگویند، جان خود را به خطر میاندازند تا بنزین غیرقانونی را از میان سرزمینی خشن و بیرحم عبور دهند. اما در دنیایی که پر از خیانت، خشونت و طمع است، هر معاملهای میتواند آخرین معامله باشد...
داستان بتمن و متحدانش را روایت میکند که پس از بازگشت از گذشته، متوجه تغییرات عجیبی در جهان میشوند؛ جزیره ژاپن ناپدید شده و قهرمانان لیگ عدالت وجود ندارند. در این میان، یاکوزاها به رهبری نسخهای متفاوت از لیگ عدالت به گاتهام حمله میکنند و بتمن باید از شهر خود دفاع کند...