یک دوشیزه جوان در سرزمین افسانهای اندلیژا، در آستانه برگزاری مراسم ازدواجش توسط یک ملکه شیطانی به شهر نیویورک فرستاده میشود و در آنجا به یک وکیل علاقه پیدا میکند، اما...
قرن چهاردهم. « شاه استفان » و همسرش صاحب دخترى مى شوند. پرى شیطان صفتى از این كه به جشن تولد نو رسیده دعوت نشده به خشم مى آید و شاهزاده خانم را طلسم مى كند كه در شانزدهسالگى بر اثر لمس سوزن نخریسى جوان مرگ شود. اما یك پرى خوش قلب مقدر مى كند كه شاهزاده خانم در صورت تماس با سوزن به خواب عمیقى فرو برود و تنها با بوسه ى محبوب به زندگى بازگردد...