1959

قرن چهاردهم. « شاه استفان » و همسرش صاحب دخترى مى‏ شوند. پرى شیطان‏ صفتى از این كه به جشن تولد نو رسیده دعوت نشده به خشم مى‏ آید و شاهزاده خانم را طلسم مى‏ كند كه در شانزده‏سالگى بر اثر لمس سوزن نخ‏ریسى جوان مرگ شود. اما یك پرى خوش‏ قلب مقدر مى‏ كند كه شاهزاده خانم در صورت تماس با سوزن به خواب عمیقى فرو برود و تنها با بوسه‏ ى محبوب به زندگى بازگردد...

شمال از شمال غربی، فیلمی در گونهٔ دلهره‌آور توسط آلفرد هیچکاک کارگردانی شده است. ارنست لمن، نوشتن فیلمنامهٔ این فیلم را عهده‌دار بود و بازیگرانی چون کری گرانت، اوا ماری و جیمز میسون در آن نقش‌آفرینی کردند. چهل‌وششمین اثر هیچکاک، عنوان نامزدی ۳ جایزه در سی‌ودومین مراسم اسکار از جمله نامزدی جایزهٔ اسکار بهترین فیلم‌نامهٔ اصلی برای ارنست لمن را در پی داشت. «راجر تورنهیل» (گرانت) مدیر تبلیغاتی موفق اما خودخواه، روزی با مأموری مخفی بهنام «جرج کاپلان» اشتباه گرفته میشود. اشتباهی که منجر به کشانده شدنش به دنیائی از مخاطرات و دسیسه ها شده و او را وا میدارد برای حفظ جان خود ـ در حالی که به پلیس هم نمیتواند متوسل شود ـ تمام کشور را زیر پا بگذارد…

بلژیک سال 1930.

"آنتونی لاورنس" وکیلی جوان در راه رسیدن به طبقه بالای اجتماعی فیلادلفیا،با موانع اخلاقی و احساسی روبرو می شود.مهارتهای حرفه ای و شخصی او در راه برقرار کردن تعادل بین خواسته های نامزد "جوان"،انتظارات همکارانش و تعهدات خود چندین بار مورد آزمایش قرار می گیرند...

گلوله بی نام؛ فیلمی وسترن به کارگردانی جک آرنولد است. «جان گنت» یک هفت تیرکش قراردادی بدنام است که سر و کله‌اش در شهری کوچکی در آریزونا پیدا می‌شود. حضور او باعث نارآم شدن مردم شهر می‌شود، چراکه یقین دارند او برای کشتن یک هدف آمده است. اما هدفش کیست؟

در این فیلم الیور و استنلی نقش دو کودک خرابکار را ایفا میکنند که باعث ماجراهای بامزه ای میشود…

یک شوالیه افسانه ای به سفری حماسی می رود و با انبوهی از بربرها در سرزمینی باستانی می جنگد.

در مزرعه‌ای در شمال غربی کانادا , یک بیوه جوان باعث حسادت بین پسر کوچکش و شوهر جدیدش میشود...