داستان درباره «هنک»، معلم علوم است که پس از دیدار دوباره با عشق قدیمیاش، به دانشآموز جدیدی مشکوک میشود که شاید دختر او باشد. در همین زمان، تهدیدی بیگانه شهرشان را در خطر قرار میدهد و زندگی او را پیچیدهتر میکند...
پس از قتل مرموز دانشجو دانشگاهی که قربانی تعقیب شده بود، رسانهها خبر میدهند که یک افسر پلیس رسیدگی به شکایت او را به تعویق انداخته و به سفر رفته است. در این میان، ایزومی مورگوچی از بخش روابط عمومی پلیس به دوست خبرنگارش چیکا تسومورا، مشکوک میشود که منبع این خبر بوده. اما...
انیمه کایجو شماره 8 روایتگر مردی که در شغلی دور از رویاهای کودکی خود کار میکند، در موقعیتی غیرمنتظره گرفتار میشود. او با تبدیل شدن به یک هیولا، بار دیگر به آرزوی همیشگی خود دست مییابد...
اجرا در شهرکهای نفتخیز غرب تگزاس روایت شده و داستان گروهی از کارگران حفاری و میلیاردرهای سرمایهگذار در صنعت نفت را به تصویر میکشد که رونق عظیمی را در صنعت نفت ایجاد کردهاند، اما این رونق به مرور زمان باعث تغییر آب و هوا، اقتصاد و ژئوپلیتیک منطقه شده و...
دنی پس از آزادی از زندان با اعتیاد و افکار آزاردهنده دستوپنجه نرم میکند. او دوباره با لورا، دوست دوران مدرسهاش که خود نیز در دام انتخابهای سخت زندگی گرفتار شده، ارتباط برقرار میکند و هر دو در مسیر پرچالش بازسازی خود قدم میگذارند …
بصری و سلما، زن و شوهری هستند که پنج سال از ازدواجشان گذشته و با یکدیگر مالک یک «ادونگ-ادونگ» (نوعی وسیله بازی در کارناوال) هستند. آنها روزهای خود را با سرگرمکردن و مراقبت از بچههای مردم میگذرانند، در حالی که خودشان فرزندی ندارند …
Inspired on the true story of Manolo Vital, a bus driver who helped create the moاین فیلم الهام گرفته از داستان واقعی مانوئل ویتال، راننده اتوبوسی که در دهه 1970 به شکلگیری بارسلونای مدرن کمک کرد. در سال 1978، مانوئل ویتال، راننده خط ۴۷، در اعتراض به عدم دسترسی محله توره بارو به حملونقل عمومی، اتوبوسی را ربود تا نشان دهد که اتوبوسها میتوانند به این منطقه برسند. ژانرها :dern Barcelona during the 1970s city's boom.
داستان دختری پرشور و پسری مغرور را روایت میکند. این دو جوان با وجود احساسات متقابل، تلاش میکنند تا این احساسات را پنهان کنند. با نزدیک شدن به پایان دوران تحصیل، آینده نامعلوم هر دوی آنها، این رابطه را با چالشهای جدی مواجه میکند. آیا این دو میتوانند بر اختلافات خود غلبه کنند و به عشقی پایدار برسند؟
کوکورو دختری خجالتی است که وقتی دریچهای را در آینه اتاق خوابش پیدا میکند از آن عبور کرده و خود را در قلعهای مسحورکننده و شگفتانگیز میبیند که در آنجا شش دانشآموز دیگر نیز به او ملحق میشوند. در این میان دختری اسرارآمیز با نقاب گرگ توضیح میدهد که از آنها برای یک بازی دعوت شده است و نوجوانان باید با هم همکاری کنند تا ارتباط مرموزی را که آنها را متحد میکند، کشف کنند. با این حال، هر کسی که قوانین را زیر پا بگذارد، توسط گرگ خورده میشود و …
این سریال داستان افرادی را نشان میدهد که هر کدام به نوعی در زندگی خود مشکل بزرگی دارند و برای جبران آن وارد بازی مرموزی می شوند که فقط یک برنده با جایزه 45.6 میلیارد وونی (40 میلیون دلار) خواهد داشت …
انیمه باد شکن روایتگر هاروکا ساکورا علاقهای به افراد ضعیف ندارد، فقط به دنبال قویترین مبارزان است. او به تازگی در دبیرستان فورین شروع به کار کرده است مدرسهای که به خاطر دانشآموزان دعواگری که از شهر خود محافظت میکنند، شهرت دارد...
سریال بانوی من جین روایتگر لیدی جین گری و همسرش گیلفورد در دوران سلطنت ادوارد، پسر هنری هشتم، زندگی میکنند. او به طور غیرمنتظرهای یک شبه به عنوان ملکه تاجگذاری میکند و هدف جنایتکارانی قرار میگیرد که میخواهند تاج و تخت و جان او را بگیرند...
فیلم زندگی پس از مبارزه روایتگر یک مربی هنرهای رزمی با ناپدید شدن دو تن از دانشآموزانش مواجه میشود. او برای یافتن آنها وارد رویارویی مستقیم با یک گروه بینالمللی قاچاقچیان کودکان میشود...
یک استاکر حرفهای مأمور میشود راهنمایی گروهی از مزدوران را به اعماق منطقهی آلوده کند تا منبع یک سیگنال رادیویی فراطبیعی را پیدا کنند. در این ماموریت پرخطر، آنها با موجودات وحشتناک و پدیدههای غیرطبیعی مواجه میشوند...
فیلم ساحره محل روایتگر زنی از طریق قاچاق حیوانات عجیبوغریب و کالاهای غیرقانونی گذران زندگی میکند و در عین حال اپلیکیشنی توسعه میدهد که کاربران را با شفادهندگان عرفانی مرتبط میکند. اما یکی از مشاورههای کاربران به طرز غمانگیزی پیش میرود و واکنشی خشونتآمیز به همراه دارد...
یک تکتیرانداز حرفهای که از کار خود خسته و فرسوده شده، خود را در یک پنتهاوس شیشهای گیر افتاده میبیند، در حالی که یک رقیب مرگبار او را محاصره کرده است. او باید راهی برای زنده ماندن و فرار پیدا کند، در حالی که تقریباً هیچ پوششی بین او و قاتل وجود ندارد...
زمانی که آنا در لحظه آخر مجبور می شود به یک سفر کاری مهم برود، با مردی جوان به نام ویل آشنا می شود و اتفاقاتی را تجربه می کند که زندگی اش را تغییر می دهد…
در دهه ۱۹۶۰، خانواده الستر زندگی آرامی در حومه شهر دارند تا اینکه خبر مرگ یکی از بستگان دورشان، کاساندرا، به آنها میرسد. با دریافت ارثیهای شامل یک عمارت قدیمی، آنها به محل میروند و متوجه میشوند که این خانه رازهای تاریکی را در خود پنهان کرده است. نقاشیهای عجیب، مراسمهای باستانی و حضور نیروهای شیطانی، خانواده را درگیر کابوسی میکند که ریشه در گذشته دارد...
باشه، متن شما رو بازنویسی و ویرایش کردم. این هم متن نهایی:
**حنیف و ایستی، دو خواهر، با شنیدن خبر درگذشت عمویشان، پاکده خایر، به زادگاه خود باز میگردند تا خانه کهن خانوادگی را به ارث ببرند. با این حال، پس از ورود به خانه درمییابند که روح بیقرار عمویشان در آنجا سرگردان است. طبق افسانههای جاوهای، این پدیده در زمان «سوروپ» رخ میدهد؛ دورهای که گفته میشود ارواح و موجودات فراطبیعی نمایان میشوند.**
فیلم پیری خودم روایتگر الیوت را روایت میکند که در روز تولد 18 سالگی خود با دوستانش، رو و روتی، به کمپینگ میرود و پس از مصرف قارچهای توهمزا، با نسخهای از آینده خود روبرو میشود. الیوت آینده به او توصیههایی برای زندگی و دوری از پسری به نام چد میدهد...
باشه، متن را بررسی، اصلاح و بازنویسی کردم. در متن اصلی غلط املایی یا دستوری واضحی وجود نداشت، اما طبق خواسته شما، آن را با ساختار و واژگان متفاوتی بیان میکنم:
**متن نهایی:**
یک اینفلوئنسر معروف، دختری جوان را از شهر کوچکش به عمارتی باشکوه در تایلند دعوت میکند. هدف او کمک به کاریسا است تا تعداد دنبالکنندگانش در شبکههای اجتماعی به یک میلیون نفر برسد، اما...
در دنیایی از شکارچیان با استعداد و هیولاها، یک شکارچی ضعیف به نام سونگ جین وو از طریق یک برنامه مرموز قدرت های خارق العاده ای به دست می آورد و او را به یکی از قوی ترین شکارچیان تبدیل می کند و حتی قوی ترین سیاه چال ها را فتح می کند.
باشه، متن شما رو بررسی و ویرایش کردم. تلاش کردم ضمن حفظ معنای اصلی، جملهبندی روانتر و دقیقتری ارائه بدم و غلطهای املایی و نگارشی رو برطرف کنم.
**متن نهایی:**
**وینسنت جوان و پدرش توماس، بهترین کارگاه شیشهسازی در کشور را اداره میکنند. اما وقوع جنگی قریبالوقوع که آنها تمایلی به ایفای نقش در آن ندارند، زندگیشان را کاملاً دگرگون میسازد. در این میان، ورود یک سرهنگ ارتش و دختر جوان و با استعدادش، آلیز، رابطه میان این پدر و پسر را در معرض آزمونی جدی قرار میدهد...**
این داستان، ماجرای مردی را روایت میکند که از طریق اینترنت به فروش محصولات میپردازد. او در واقع، کالاها را تهیه کرده و با قیمتی بالاتر به دیگران میفروشد و از این راه دلالی کرده و کسب درآمد میکند.
صاحب یک فروشگاه عتیقهفروشی در شهری کوچک در آریزونا، به همراه نوهاش، از طریق سنگی جادویی به سرزمینی اسرارآمیز منتقل میشوند. اکنون آنها باید راهی برای بازگشت به خانه پیدا کنند و...
باشه، متن را با ویرایش گرامری، املایی و بازنویسی برای رسایی بهتر آماده کردم. لطفاً توجه داشته باشید که نام "آیزایا" را به همان شکل حفظ کردهام، فرض بر این است که نام خاص است.
**متن نهایی:**
پس از پایان دوران دبیرستان، آیزایا، جوانی سردرگم و بیهدف، در مقطعی از زندگی خود قرار دارد که نه شغلی دارد و نه برنامهای مشخص برای آینده. او روزهایش را به بطالت میگذراند و نمیداند چه مسیری را باید در پیش بگیرد. تا اینکه روزی، ورود یکی از دوستان قدیمی یا یک مربی جدید به زندگیاش، نقطه عطفی میشود. این فرد با گفتگوها و راهنماییهای خود به آیزایا کمک میکند تا خود را بازیابد و در جستجوی راهی نو برای زندگیاش باشد.